روزگار کمتر به یاد دارد که در هیچ دورانی جامعه بشریت به این همه بینظمی دچار بوده باشد. خشکسالی شدید و قهر آسمان و ابر و باد و مه و خورشید و فلک، رشد مهار ناشدنی جمعیت و نفوس، وجود میانسالانی مدعی دانایی و کاملاً آگاه از اوامر و نواهی، جوانانی همه تحصیل کرده و البته ناراضی که حوصلۀ ژرفنگری و ژرفشنوی ندارند، نوجوانانی که حرفنشنوتر میشوند، فاصلۀ طبقاتی حیرتانگیز، ستمگری و تروریسم و آدمکشی، و امثال اینها.
چنین آمیختگی و اختلاط افسار گسیختۀ شهروندان جهانی، سبقت گرفتن صغیر از کبیر، و نظم و نسقِ بیقرار و مبتنی بر تظاهر، تأثیر مخربی بر باورهای انسان دربارۀ جدیت زندگی دارد. دنیایی است که از دور زیبا و از نزدیک بیمزه و سردرگم کننده میشود. در واقع، پیامد مهم چنین بلبشویی، رنگ باختن رابطۀ ما با «ذات امور» است. با چنین سطحیگری و آمیختگی و ابتذال و روزمرگی، عجیب نیست اگر از بزرگترها به زبان حسرت بشنوید که: جوان هم جوانهای قدیم؛ انار، انارهای قدیم؛ کلاغ، کلاغهای قدیم!
منظور اینکه، طراوت و تازگی طبیعی از زندگی زائل شده است؛ و پسِ این ظاهر خیره کننده و گول زنندۀ کثرتها، نمیتوان باطنی برای آن متصور شد. آدمیزاد که خود ذاتاً عجول و ظلوم خلق شده بود، در شتاب زدگی چنین کثرتهایی از ماهیت راستین زندگی غافل میشود. ماهیت راستین زندگی همان «حرکت معنادار» و «غایتمندی» است در «الگوی کلی رفتار ما» قابل شناسایی است.
در زندگی انسانی که بخواهد «امروزی» باشد، سنتها و خصلتهای نیک جای خود را به زیرکی و بازیگری در نقشهای سودآور داده است. اگر از مردم بپرسید که: واقعاً «امروزی بودن» چه اساس و لوازمی نیاز دارد؟ به شما خواهند گفت که هشیاری و زرنگی، خوش پوشی و ژستگیری (مثلاً زبان بدن!)، آمارگیری لحظهای، صرفهدانی و چُرتکه انداختن در رفتار خلاصه زیرکی و همه چیز دانی.
این به اصطلاح واقع بینی، عملگرایی، فلسفه گریزی، یک اپیدمی بیخطر! در همه دنیاست، برای کسانی که صادقانه معتقدند: زندگی و دنیا همین است.
در مقابل، گزینۀ دومی نیز هست که اکثریتِ سطحی نگرِ قبلی آن را بیماری مزمن در افراد دیر فهم و محافظه کار به حساب میآورند. دیرفهمی بدین معنا که زرق و برق اطلاعاتی را هضم نمیکند یا خیلی ساده انگارانه عین پیرمردها آن را مبتذل میداند.
ماجرای این تفاوت دیدگاهها و جهتگیریها، به قوم و سرزمین یا حتی روزگار خاصی مربوط نمیشود. بلکه عارضهای جهانی و مجادلهای تاریخی است که شبیه قضایای معمای معروف «اول مرغ یا تخم مرغ»، در صدها کتاب فلسفی و دینی و علمی نمیگنجد.
کتاب از باطن امور به قلم منصور متین، تأکیدی است بر اینکه شما جداً نیازمند توجه به خود، حیات پیرامون و انعکاسشان در آینۀ یکدیگر هستید.
مقدمه
آغاز بحث
1. از باطن سنگ و گیاه
2. از باطن حیوان تا باطن آدمی
3. باطنگرایی فطری آدمیزاد
4. باطنگرایی جوامع بشری
5. آشنایی با باطن امور
6. باطنگرایی در مشرق و مغرب
7. روزگار باطنگریزی
8. امّالمسائل روزگار ما
9. آینۀ تاریخیِ دهراندیشی
کتابنامه